تصمیم نهایی رژیم های عربی؛ موافقت با الحاق کرانه باختری-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش انستیتو خاورمیانه

تصمیم نهایی رژیم های عربی؛ موافقت با الحاق کرانه باختری

رهبران رژیم های عربی خلیج فارس اکنون در ظاهر مسئله الحاق را که هدفش جلوگیری از ایجاد کشور فلسطین می باشد محکوم می کنند. اما در واقع سیاست عادی سازی رژیم های عربی خلیج فارس کمک کرد تا اسرائیل درصدد الحاق بخش های از کرانه باختری باشد.
الیزابت سِرکوف؛ محقق موسسه تحقیقاتی آمریکایی روابط خارجی
تاریخ انتشار: يکشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۹ - 05 July 2020

رژیم های عربی در نهایت با الحاق کرانه باختری موافقت خواهند کرد

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ در 12 ژوئن، روزنامه یدیعوت آحارونوت مقاله ای جنجالی به نویسندگی «یوسف العتیبه» سفیر امارات در واشنگتن به انتشار گذاشت. در این مقاله، «یوسف العتیبه» گام های شناسایی شده عادی سازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل را در طی سال های اخیر توصیف کرد و هشدار داد که الحاق بخش هایی از کرانه باختری توسط اسرائیل « مطمئناً آرزوهای این کشور را برای بهبود روابط امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی با جهان عرب و با امارات متحده عربی تضعیف خواهد کرد».

 

رهبران رژیم های عربی خلیج فارس اکنون در ظاهر مسئله الحاق را که هدفش جلوگیری از ایجاد کشور فلسطین می باشد محکوم می کنند. اما در واقع سیاست عادی سازی رژیم های عربی خلیج فارس کمک کرد تا اسرائیل درصدد الحاق بخش های از کرانه باختری باشد. در طی یک دهه گذشته؛ رژیم های عربی خلیج فارس روابط گرم و نزدیک تری را با اسرائیل برقرار کرده اند. عربستان سعودی، بحرین، عمان و امارات همکاری های خود را با اسرائیل در زمینه های مختلف از جمله فروش تسلیحات، همکاری های جاسوسی، آموزش نظامی، اشتراک گذاری اطلاعات و اقدام مشترک دیپلماتیک در راستای منافع متقابل قدم برداشته اند. در سال های اخیر، رژیم های عربی گام های بی سابقه ای برای عادی سازی روابط با اسرائیل اتخاذ کرده اند که می توان به اعطای مجوز به پروازهای هواپیمایی برای شرکتهای هواپیمایی اسرائیل ، شرکت در تمرینات نظامی در کنار نیروی هوایی اسرائیل ، استقبال از مقامات عالی رتبه اسرائیل در خاک خود، گفتگوهای علنی با مقامات اسرائیل در کنفرانس ها و تغییر لحن پوشش دهی و بحث در مورد اسرائیل در رسانه های دولتی اشاره کرد.

 

مجموعه جدیدی از اولویت ها

رهبران کشورهای عربی خلیج فارس در اقدام به سمت عادی سازی روابط با مجموعه ی جدیدی از اولویت ها روبرو هستند. این بدان معناست که جنبش فلسطین نه تنها در کشورهای عربی بلکه در عرصه بین الملل نیز در طی یک دهه گذشته با توجه به وقوع تحولات سیاسی خاورمیانه، منازعات، نقض شدید حقوق بشر و موج آوارگان به حاشیه رفته است. مجموعه تحولات فوق با ایجاد تهدیدات مشترک زمینه همسویی اسرائیل و اکثر کشورهای عربی خلیج فارس را فراهم کرده است.

 

نفوذ فزاینده ایران در خاورمیانه به دنبال جنگ عراق در سال 2003 و پس از شروع قیام عربی در سال 2010 میلادی، تمام محاسبات ابوظبی، ریاض و سایر پایتخت های عربی را تغییر داده است. مهم ترین تهدیدات مشترک بین آن ها مسئله ایران، اخوان المسلمین، رژیم های اسلامی مانند قطر و ترکیه و مردم منطقه که خواهان نقشی در حکومت هستند می توان اشاره کرد. اسرائیل مشابه سایر رژیم های عربی خلیج فارس با ترس از تبدیل شدن کشورش به « زمستان اسلامی»، به قیام های عربی با شک و تردید می نگریست. مقامات اسرائیل همواره نسبت به توانایی اعراب در ایجاد دموکراسی با دیده شک و تردید نگریسته است.

 

در حالی که در گذشته کشورهای عربی عادی سازی روابط با اسرائیل را به مسئله فلسطین گره زده بودند؛ اما در شرایط فعلی شاهد هستیم که اسرائیل از خاتمه بخشی به اشغال فلسطین فاصله گرفته است. از سال 2000م گفتمان عمومی و سیاست های جناح راست اسرائیل در قبال مسئله فلسطین تغییر یافته است که به رشد شهرک سازی، محاصره شدید مردم غزه، اعمال قانون برای تضعیف جامعه مدنی، استقلال رسانه می توان اشاره کرد. بنابراین به نظر نمی رسد که مسئله الحاق ، رژیم های عربی خلیج فارس را از گرایش به سمت عادی سازی بازدارد.

 

عوامل داخلی و خارجی

تغییر و تحول سیاست اسرائیل از چندین عامل داخلی نشات می گیرد. در طی بیست سال گذشته؛ مردم یهودی اسرائیل به وضوح گرایش به جناح راست پیدا کرده اند و این تغییر را می توان با تحولات متعدد توضیح داد: تاثیر رادیکال بخش انتفاضه دوم در اوایل دهه 2000م پس از فروپاشی مذاکرات صلح با سازمان آزادی بخش فلسطین، عدم وجود مذاکرات صلح در طی این دوره زمانی، تغییرات جمعیتی با رشد جامعه یهودیان ارتدوکس افراطی و درگذشت اسرائیلی های میانه رو مسن تر و جایگزینی جوانان رادیکال می توان اشاره کرد. کنترل بی وقفه اسرائیل بر وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات و تزریق محتوای مدنظر جناح راست به برنامه های درسی و گفتمان اصلی رسانه ها این امر را تسهیل می کرد و در کنار عوامل فوق می توان به سلطنت 10 ساله بنیامین نتانیاهو در مقام نخست وزیری و رفتارهای ضددموکراتیک وی برای باقی ماندن در قدرت اشاره کرد.

 

اما همچنین عوامل بیرونی وجود دارد که به تضعیف جناح چپ و میانه رو اسرائیل کمک کرد. یکی از این عوامل تصمیم رژیم های عربی خلیج فارس برای عادی سازی روابط با اسرائیل قبل از خاتمه بخشی اشغال فلسطین بود. در واقع عادی سازی نقش مهم و تعیین کننده ای در افول جناح های چپ اسرائیل ایفا کرد. انتفاضه دوم اهمیت نگرانی های امنیتی را نسبت به امیدها برای صلح افزایش داد و زمینه تضعیف جناح چپ اسرائیل را فراهم ساخت. این در حالی است که چپ گرایان اسرائیلی بر این عقیده بودند که خاتمه بخشی به اشغال زمینه عادی سازی روابط اسرائیل با جهان عرب را فراهم می کند. بنابراین جناح راست اثبات کرد که اسرائیلی ها هم می تواند کیک را تقسیم کنند و هم آن ها اول هر سهمی را که بخواهند بردارند. آن ها معقتد بودند که نباید به فلسطینی ها به عنوان منبع تهدیدات امنیتی هیچ امتیازی اعطا کرد و می توان از این طریق به صلح دست یافت.

 

عادی سازی،  اسرائیل را ترغیب می کند تا حاکمیت نظامی خود را بر میلیون ها فلسطینی حفظ کند. اکنون می تواند آنچه را که می خواهد « به رسمیت شناختن و پذیرش کشورهای همسایه » بدون پرداخت هیچ گونه هزینه ای مانند پایان دادن به اشغال یا مشارکت در یک مذاکرات جدی به دست آورند. افول جناح چپ همراه با ظهور و تقویت راست های افراطی اسرائیل باعث شد تا ایده الحاق بر کرانه باختری محبوبیت بیشتری در صحنه داخلی اسرائیل پیدا کند.

 

بحث داخلی داغ درباره الحاق

مسئله الحاق قبل از برگزاری انتخابات اسرائیل در سال 2019م به بخشی از گفتمان اصلی جناح راست افراطی تبدیل شد. در 10 سپتامبر یک هفته قبل از انتخابات؛ بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که در صورت انتخاب وی؛ دره اردن را به سرزمین اسرائیل الحاق خواهد کرد. در دور سوم انتخابات؛ حزب آبی و سفید ایده الحاق دره اردن را پذیرفت اما بر این تاکید داشت که این اقدام را با موافقت بین المللی انجام دهد. اکنون پس از انتخابات، این مخالفت سیاسی کاهش یافته و نیمی از اعضای حزب آبی و سفید با دولت نتانیاهو همراهی می کنند.

 

الحاق بخش هایی از کرانه باختری از صرف یک شعار انتخاباتی در چارچوب معامله قرن مدنظر ترامپ فراتر رفت و به یک مسئله واقعی تبدیل شده است. بر اساس این طرح؛ 30 درصد از کرانه باختری به اسرائیل الحاق می شود و فلسطین را به یک کشور کوچک تبدیل می کند. سفیران سه کشور عربی بحرین، امارات و عمان در هنگام اعلام این طرح در واشنگتن حضور داشتند و به آن درجه از مشروعیت عربی اعطا کردند.

 

حمایت ضمنی از « معامله قرن» همراه با سکوت رژیم های عربی خلیج فارس به سایر تصمیمات ترامپ مانند شناسایی الحاق ارتفاعات جولان به اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس؛ به احتمال زیاد رهبران اسرائیل را ترغیب کرد تا مسئله الحاق را جدی تر بگیرند. رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس اکنون آنچه را که کاشته اند، درو می کنند. آنها تصمیم گرفتند که با هزینه فلسطینی ها، به مقابله با تهدید ایران، اخوان المسلمین بپردازند. اعتراض آنها نسبت به طرح الحاق پس از گذشت سال ها برقراری روابط با اسرائیل توخالی و بیهوده می باشد. در مجموع اگر اسرائیل به الحاق بخش هایی از کرانه باختری ادامه دهد ، مقصر اصلی آن رژیم های عربی خلیج فارس خواهند بود.

 

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه